باور

  • خانه 

شهادت امام حسن مجتبی (ع)

02 شهریور 1402 توسط نساء خیری پور

سلام، غریب‌تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!

#شهادت_امام_حسن_مجتبی ع🖤🍂
#تسلیٺ_باد🍂💔

 نظر دهید »

توصیه کاربردی

02 شهریور 1402 توسط نساء خیری پور

 نظر دهید »

آیات نور

02 شهریور 1402 توسط نساء خیری پور

⅙

#آیات_نور #حزب صد و پنجم پیامهای آیه فوق ⇧⇩: 1- در اسلام محور ايمان است، نه خانواده و خويشان. 2- نتيجه ملحق شدن به راه حق نياكان در دنيا، ملحق شدن به آنان در بهشت‌ است. 3- همراه بودن با نسل و فرزند، يكى از لذّات بهشتى است. 4- علاقه به فرزند حتّى در آخرت نيز وجود دارد. 5- الحاق فرزندان در دنيا، سبب تنگ شدن مسكن و يا از دست دادن رفاه است ولى الحاق در بهشت هيچ كاستى ندارد. 6- ملحق شدن نسل انسان به او، از آثار عمل نيك است #استاد_قرائتی

 نظر دهید »

امام زمان

02 شهریور 1402 توسط نساء خیری پور

💠راه تقویت ارتباط با امام زمان(عج)

⬅️ سعی کنیم رابطه خودمان را با امام زمان صلوات‌الله‌علیه تقویت کنیم. این تقویت از سه راه صورت می‌گیرد:

1️⃣نخست، به پیام‌هایی که داده‌اند، به‌دقت گوش کنیم و آن‌ها را درست یاد بگیریم.
2️⃣دوم، در مشکلات‌مان به اهل‌بیت توسل کنیم.
منظور فقط مشکلات مادی فردی نیست، بلکه باید برای حل مشکلات اجتماعی‌مان نیز توسل کنیم.
3️⃣ سوم، سعی کنیم راه امامان را بپیماییم تا به مرتبه‌ای از مراتبی که آن‌ها دست یافته‌اند دست یابیم.

🎙 آیت الله مصباح یزدی(ره)

 

 نظر دهید »

داستان

26 مرداد 1402 توسط نساء خیری پور

﷽؛
👌 فقط #نماز می خواندم …

📝 داستانی زیبا از #تأثیر مشاهده نماز خوبان در تغییر #رفتار انسان ☀️

👈 سید علی اکبر #ابوترابی ۲۶ آذر ۱۳۵۹ در عملیات شناسایی در تپه های الله اکبر به #اسارت درآمد. او ۲۰۰متر در قلب نیروهای دشمن نفوذ کرده بود.
ابوترابی هنگام اسارت خود را به مرگ زده بود تا تیر خلاص کارش را تمام کند. اما نیمه جان به درون نفر بر انداخته شد و با سر به کف آن خورد.
🔺او در #زندان وزارت دفاع حزب بعث بارها و بارها تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت.

📜#خاطره ای از تاثیرگذاری نماز ایشان را از زبان خودشان بخوانید :👇

♨️ تصمیم قطعی بر کشتن من داشتند. لذا مرا در وزارت دفاع از جمع جدا کردند و به یک پادگان نظامی که اسیر ایرانی هم آنجا نبود، بردند. دیدم اینجا آخر خط به معنای واقعی است.
جایتان خالی از صبح که بلند می شدم #نماز_قضا می خواندم تا ظهر. ۳ دقیقه بین نمازهایم فاصله نمی گذاشتم. بکوب نماز، تا ظهر و ظهر نیم ساعتی چرت می زدم و بعد از آن می خواندم تا غروب آفتاب. بعد از نماز مغرب تا ده شب [هم] بکوب نماز می خواندم.

❌ آنجا کسانی بودند که با ایرانی سر و کار نداشتند. #غذا را برایم با لگد می آوردند. خیلی برخورد بدی داشتند. بعد از ۳روز-که سلول هم انفرادی بود و یک روزنه ای داشت- #نگهبان دید صبح رد می شود من دارم نماز می خوانم، یک ساعت دیگر، دو ساعت دیگر هم همین طور.
🌹از روز سوم غذا را دو دستی گذاشت جلوی من. شب چهارم و پنجم در را باز کرد و آمد خیلی مودب گفت: انت عابد؛ زاهد؟ تو #عابدی؟ تو زاهدی؟ چه هستی؟

👈گفت: ما شنیده ایم👂 ایرانی ها #مجوسند و آتش پرستند. تو را از کجا به نام ایرانی آوردند. گفتم: به هرحال اگر #ایرانی ها مجوسند، من هم مجوسم و اگر نماز می خوانند من هم نماز می خوانم.
💢 از روز دوم که دید نمازم قطع نمی شود، #خجالت کشید که با من آن گونه برخورد کند. از آن شبی که به من گفت: انت زاهد، انت عابد، دیگر می آمد در سلول را دو، سه ساعت باز می گذاشت که هر وقت می خواهم بروم دستشویی و وضو بگیرم. نماز رفتار اینها را عوض کرد.
✅بعد از ۱۶روز صحنه عوض شد. مرا دوباره بردند وزارت دفاع [ و از کشتن من #صرف_نظر کردند]

📚 کتاب تسبیح ابوترابی ؛ حسن شکیب زاده ؛ ص 78 ؛ خاطره سید علی اکبر ابوترابی

(الگوی مرحوم حجت الاسلام ابوترابی امام کاظم علیه السلام بودند، ایشان با عبادت خود در زندان زن بی عفت و بدکاره ای را که از طرف هارون الرشید مأموریت کثیفی داشت را متحول و اهل عبادت کردند)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 47
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

باور

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس